یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

خدایا .........

خدایا تومسولی خداوندا مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی ........
کدامین دست جز دست تو غم ریزد به کام من
چرا شد قرعۀ محنت بنام من که حتی نیم شبها اشک غم ریزم بپای تو .... به امید صفای تو ....... به امید دوای تو ....
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو روو کردم
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی
بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی
توهم زهر جدایی را به تلخی میچشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها میرسیدی
پشیمون میشدی از اینکه عشق را آفریدی
بگو هرگز سفر کردی ؟ سفر با چشم تر کردی ؟
کسی را بدرقه با اشک تو با خون جگر کردی؟
زشهر آرزو هایت به ناکامی گذر کردی ؟
گل امید تو پرپر به خاک رهگذر کردی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد