یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

عجب صبری خدا دارد

عجب صبری خدا دارد !

 جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم . همان یک لحظه اوّل ، که اوّل ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،

اگر من جای او بودم .

عجب صبری خدا دارد !

 نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ، بر لب پیمانه می کردم زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم . که می دیدم یکی عریان و لرزان و دیگری پوشیده از صد جامه رنگین ،اگر من جای او بودم . عجب صبری خدا دارد ! که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،

  پاره پاره در کف زاهد نمایان ، سبحه صد دانه می کردم . نه طاعت می پذیرفتم ، نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،اگر من جای او بودم . عجب صبری خدا دارد !  

  ناز آفرین را کو به کو ، آواره و دیوانه می کردم .  برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ، هزاران لیلیاگر من جای او بودم . عجب صبری خدا دارد !

  سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه می کردمعجب صبری خدا دارد ! به گرد شمع سوزان دل عشّاق سرگردان ،اگر من جای او بودم . عجب صبری خدا دارد !

 ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ،به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ، تا که می دیدم عزیز نابجایی ،

 گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه می کردم .

                              عجب صبری خدا دارد !

 مردم کش ، به جز اندیشه عشق و وفا ،که می دیدم مشوّش عارف و عامی ، ز برق فتنه این علم عالم سوز

  معدوم هر فکری ، در این دنیای پر افسانه می کردم .

 زشت کاری های این مخلوق را دارد ، وگرنه من به جای او چو بودم ،همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام چرا من  جای او باشم . عجب صبری خدا دارد !

 یک نفس کی عادلانه سازشی ، با جاهل و فرزانه می کردم .

 عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم .
اگر من جای او بودم .
اگر من جای او بودم 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد