یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

باز هم هوای تو ...

مینویسم برایت از دلتنگی هایم،از غم نبودنت واز احساس بی کسی ام.

تو که نیستی انگار هیچ ندارم.حتی خاطراتت هم،دیگر بدون حضورت دارند

رنگ می بازند!به من بگو تا کی باید تحمل دوری ات را بکنم؟!

ایا طاقت می اورم یا زندگی مرا پس میزند؟

ایا باز هم میتوانم تو را ببینم و از تک تک لحظات با هم بودنمان عکس بگیرم؟

ایا باز هم میتوانم خاطراتمان را در دفتر زندگی بنویسم یا اینکه این دفتر به

پایان خواهد رسید؟

تو به من بگو،بگو که می ایی.فقط نگو که دیگر هرگز نخواهی امد!میدانی که

دلم تنها به شوق بوسیدنت زنده است!بگذار با خیال امدنت زندگی کنم حتی

اگر نمی ایی

تو

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم.... 

از عشق تو..... 

از داشتن تو... 

اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام
وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم

وقتی

وقتی می خواستمت می ترسیدم نگات کنم

وقتی نگات کردم می ترسیدم باهات حرف بزنم
وقتی باهات حرف زدم می ترسیدم عاشقت بشم
حالا که عاشقت شدم می ترسم از دستت بدم

کجا رفت ...

کجا رفت اون همه دوستت دارم ها...؟


کجا رفت اون همه فدایت شوم ها...اون همه قربونت برم ها...؟


می گفت: من بدون تو نمیتونم زندگی کنم...


می گفت: اگه از تو جدام کنن می میرم...


می گفت: نکنه یه روز تنهام بزاری و بری؟؟؟


می گفت: هر طور شده تو رو بدست میارم...


می گفت: تو عشق منی، عمر منی و تموم زندگی منی...


مگه میشه این حرفا تو خاطره ام زنده بمونه و نسوزم؟؟؟


خدایا تو که شاهد بودی اون چی بهم می گفت...


خودت شاهد تموم یکرنگی و خلوص و پاکی عشقم بودی...


خودت می دیدی و نظاره گر بودی که چقدر صادقانه دوستش داشتم...


راستی خدا جونم ازش بپرس و بهش بگو: چرا تنهام گذاشت...


بهش بگو: من خودم شاهد بودم که اون چقدر صادقانه دوستت داشت...


پس چرا با احساساتش بازی کردی و با رفتنت آتیشش زدی؟؟؟

براحتی و به سختی

به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد

ولی به سختی میشه در قلب اون جایی پیدا کرد

به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد

ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا کرد

به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد

ولی به سختی میشه زبان رو کنترل کرد

به راحتی میشه کسی رو که دوستش داریم ار خودمون برنجانیم

ولی به سختی میتونیم این رنجش رو جبران کنیم

به راحتی میشه کسی رو بخشید

ولی به سختی میشه از کسی تقاضای بخشش کرد

به راحتی میشه قانونرو تصویب کرد

ولی به سختی میشه به آنها عمل کرد

به راحتی میشه به رویاها فکر کرد

ولی به سختی میشه برای به دست آوردن یک رویا جنگید.

به راحتی میشه دوست داشتن رو به زبان آورد

ولی به سختی میشه آن را نشان داد

بدترین شکل دلتنگی

 

بدترین شکل دلتنگی اینه در کنار او باشی و بدونی که بهش نمی رسی


ادامه مطلب ...

دوست ذارم عشقم

 

تا حالاشده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی؟به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟ مگه کیه؟ مگه واسم چیکار کرده؟

ادامه مطلب ...

چقدر دوست داشتم

 

چقدر دوست داشتم دیگران حرفهایم را بفهمندو چقدر دوست داشتم نگاه خیس مرا درک کنند
چقدر دلم می خواست یک نفر به من بگوید

 چرا لبخندهای تو اینقدر بی رنگ است 

   اما کسی نبود همیشه من بودم و

من و تنهایی و

این دفتر شعرم

شهادت حضرت علی (ع)

آیا سحری به رنگ خون دیدی تو                          محـــــراب و منبری چنین دیـــــدی تو

خون بر در و دیوار جماعت سرورو                        فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو

آن زاده کعـــبه و امیـــن حرمیــن                        افتـاده میــان خاکــــ و خون دیــدی تو  

 

 

امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه‏اش را ندیده بود. پدری دل‏سوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصه‏های همه را بر جان خود هموار می‏کرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت.

با کی صحبت میکینی

 

چند روزه توی اتاقم دارم از دوریت می میرم

دل من هواتو کرده هی شمارتو می گیرم
اگه برداری میفهمی پشت خط چشم کی به راته
اونی که خودت رومیخواست حالاراضی به صداته
انقدر میگیرمت شاید که برداری یه روز
تو که از حال خراب من خبر داری هنوز
نگو از یاد تو رفتم آخه قلبم بی گناهه
لااقل یه لحظه بردار بگو اصلا اشتباهه
زود قضاوت کردی اما مثل خونی تو رگم
کلی حرف آماده کردم اگه برداری بگم
این همه می گیرمت خوب چرا قطع می کنی
پشت خط موندم دوباره با کی صحبت می کنی ؟
انقدر میگیرمت شاید که برداری یه روز
تو که از حال خراب من خبر داری هنوز
نگو از یاد تو رفتم آخه قلبم بی گناهه
لااقل یه لحظه بردار بگو اصلا اشتباهه