یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

در میان گریه هایم

در میان گریه هایم

همچو یک شمع مذابم

در میان آرزوها

چون کویری در سرابم

چشمه ایی خشکیده از امواج آبم

من سرودی در گلو بگرفته از غم

من چو فانوسی به طاق بیکسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم

قوی تنهایم که در تنهایی خود

رفته ام از یاد یاران دیر سالیست

مرغ غم در جان من خوش کرده منزل

وای بر من

وای بر دل

عادت

آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن

منو از این دلخوشیها آرامشم جدا نکن

من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم

واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم

 

منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه

چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه

نوازشه دستای تو عادت ترکم نمیشه

 

فقط تو آغوش خودم دغدغه ها تو جا بذار

به پای عشق من بمون هیچکسو جای من نیار

مهر لباتو رو تن و روی لب کسی نزن

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم وتن من

گفت و گویی پدر و پسر

پدری با پسری گفت به قهر/ که تو آدم نشوی جان پدر
 

حیف از آن عمر که ای بی سروپا/در پی تربیتت کردم سر
 

دل فرزند از این حرف شکست/بی خبر از پدرش کرد سفر
 

رنج بسیار کشید و پس از آن/زندگی گشت به کامش چو شکر
 

عاقبت شوکت والایی یافت/حاکم شهر شد و صاحب زر
 

چند روزی بگذشت و پس از آن / امر فرمود به احضار پدر
 

پدرش آمد از راه دراز/نزد حاکم شد و بشناخت پسر
 

پسر از غایت خودخواهی و کبر/ نظر افگند به سراپای پدر
 

گفت گفتی که تو آدم نشوی/تو کنون حشمت و جاهم بنگر
 

پیر خندید و سرش داد تکان/ گفت این نکته برون شد از در
 

من نگفتم که تو حاکم نشوی/ گفتم آدم نشوی جان پدر»

تا کجا

 

 

تا کدوم ستاره دنبال تو باشم

تا کجا بی خبر از حال تو باشم

مگه میشه از تو دل برید و دل کند

بگو می خوام تا ابد مال تو باشم

از کسی نیس که نشونی تو نگیرم

به تو روزی میرسم من که بمیرم

هنوزم جای دو دستات خالی مونده

تا قیامت توی دستای حقیرم

خاک هر جاده نشسته روی دوشم

کی میاد روزی که با تو روبرو شم

من که از اول قصه گفته بودم

غیر تو با سایه م نمی جوشم

کاش عاشقت نمی شدم

 

 فرصت ما تموم شده باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو کدوممون مقصریم

خاطره ها رو یادمه لحظه به لحظه، مو به مو
هیچی رو یاد من نیار اونقد خرابم که نگو

بد بودم و بدتر شدم میرم با پاهای خودم
میرم نمی دونم کجا آخ...کم آوردم به خدا

دلگیرم از دست خودم کاش عاشقت نمی شدم
هر جوری می خواستم نشد از غم یه ذره م کم نشد

من موندم و تنهاییام از دنیا هیچی نمی خوام
عاقبت منو نگاه! اشتباه پشت اشتباه

هر روز عاشقتر شدیم تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم

فقط گریه، فقط عذاب صد تا سوال بی جواب
نه من، نه تو، از عاشقی خیری ندیدیم

دلگیرم از دست خودم کاش عاشقت نمی شدم
هر جوری می خواستم نشد از غم یه ذره م کم نشد

من موندم و تنهاییام از دنیا هیچی نمی خوام
عاقبت منو نگاه! اشتباه پشت اشتباه

تو را با دیگری دیدم

تو را با دیگری دیدم که گرم گفتگو بودی  

با او آهسته میرفتی سراپا محو او بودی 

صدایت کردمو بر من چو بیگانه نگه کردی 

شکستی عهد دیرین را گنه کردی گنه کردی 

گناهت را نمی بخشم گناهت را نمی بخشم 

چه شبها را که من تنها به یاد تو سحر کردم 

چه عمری را که بیهوده به پای تو هدر کردم 

تو عمرم را تبه کردی گنه کردی گنه کردی 

گناهت را نمی بخشم گناهت را نمی بخشم 

همین بود آن وفایی را که میگفتی 

همین بود آن صفایی را که می گفتی 

تو که خود اینچنین بودی چرا روزم سیه کردی 

      گنه کردی گنه کردی

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟


شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

تقصیر دلم چیست . . .

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست


حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست


من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم


افسوس؛که یک لحظه تماشای تو رؤیاست