یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

گناه




امشب احساس سنگینی می کنم...اون قدر سنگین که دیگه راهی برای پاک شدن از این همه گناه رو ندارم...یاد اولین باری افتاده بوده بودم که مدینه بودم و شب های مدینه مال من بود...یکی از شب ها پشت سر یه درویش نشستم و به دعا خوندنش گوش کردم...من هم غرق شدم...مثل خود اون...اون شب گریه های اون درویش حدودای صد نفرو کشوند اون جا کنار بقیع ...دلم هوای اون موقع رو کرده که به اندازه دنیای کوچک خودم خالی شدم...دلم هوای گریه داره...خیلی... ولی دیگه به خودم فکر نمی کنم...دلم می خواد خالی بشم از تمام نفرت...دلم می هواد یه کاری بکنم...برای کسانی که امروز دیده بودی و دلت براشون گرفته بود...کاش قدرت اینو داشتم که توی بعضی کار های خدا نمونم...کاش خدا منو به ذره بیشتر از اونی که الان هستم آفریده بود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد