یه دوست کسیه که منو به خاطر خودم قبول کنه.
یه دوست کسیه که در عین احترام گذاشتن بهت ایراداتت رو هم بهت بگه.
یه دوست کسیه که وقتی دنیا ازت رو بر میگردونه اون خودشو بهت نشون بده.
یه دوست کسیه که تو رو بشناسه و به همون اندازه تو رو دوست داشته باشه.
یه دوست کسیه که وقتی داری سقوط میکنی تشویقت کنه که بلند بشی و از نو بسازی.
دوستان نو خوشبختیشون ما رو میشناسن و ما اونا رو تو بدبختیامون.
دوستان واقعی حتی بعد از سالها جدایی دوستیشون رو تموم نمیکنن.
و اما، دوستان خوب پیدا کردنشون سخته ، ترکشون سخت تر و فراموش کردنشون غیر ممکن.
مینویسم برایت از دلتنگی هایم،از غم نبودنت واز احساس بی کسی ام.
تو که نیستی انگار هیچ ندارم.حتی خاطراتت هم،دیگر بدون حضورت دارند
رنگ می بازند!به من بگو تا کی باید تحمل دوری ات را بکنم؟!
ایا طاقت می اورم یا زندگی مرا پس میزند؟
ایا باز هم میتوانم تو را ببینم و از تک تک لحظات با هم بودنمان عکس بگیرم؟
ایا باز هم میتوانم خاطراتمان را در دفتر زندگی بنویسم یا اینکه این دفتر به
پایان خواهد رسید؟
تو به من بگو،بگو که می ایی.فقط نگو که دیگر هرگز نخواهی امد!میدانی که
دلم تنها به شوق بوسیدنت زنده است!بگذار با خیال امدنت زندگی کنم حتی
اگر نمی ایی
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو محـــــراب و منبری چنین دیـــــدی تو
خون بر در و دیوار جماعت سرورو فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
آن زاده کعـــبه و امیـــن حرمیــن افتـاده میــان خاکــــ و خون دیــدی تو
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود. پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصههای همه را بر جان خود هموار میکرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت.
تا حالا به این فکر کردید که اگر در تقدیر شما رابطه عاشقانهی دو طرفهای وجود نداشت و خداوند در دفتر تقدیر شما نوشته بود یا عاشق باش یا معشوق. کدوم رو انتخاب میکردید؟ به نظر شما کدام لذتبخشتره عاشق بودن یا معشوق بودن؟
باسلام به دوستان عزیزم پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشید
خدایا مرا ببخش اگر صدایت نمیزنم! فراموشت نکرده ام...خدایا مرا ببخش اگر چیزی از تو نمی خواهم! همه چیز را از تو گرفته ام...خدایا مرا ببخش اگر طنابم را گسسته ام! پوسیده بود محکمترش را می خواهم...خدایا مرا ببخش اگر به سوی دیگری میروم! در این سو رهیافتگان کمترند
عجب صبری خدا دارد !
جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم . همان یک لحظه اوّل ، که اوّل ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
اگر من جای او بودم . ادامه مطلب ...
دلم می خواهد زن باشم!
تقدیم به همه زنان و مردان ، چه روشن ضمیر و آگاه
چه دربند و اسیر افکار سیاه ....
تقدیم به همه ... ادامه مطلب ...
طبابت پروردگار
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
ادامه مطلب ...