یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

یادگار عشق ( هرگز فراموش نمیشوی یگانه عشقم)

عشق یعنی امتداد دو نگاه (هر چه را پایانی است جز حرف عشق این همه گفتند و پایانی نداشت)

طنز دانشمندان در بهشت

                                    طنز دانشمندان در بهشت

ادامه مطلب ...

سه راه برای بالا بردن علاقه مردان

 


 

                                                        سه راه برای بالا بردن علاقه مردان


ادامه مطلب ...

لیاقت نداشتی


تو لیاقت منو... عشق منو... قلب منو...

تو صداقت منو... اشک منو... آه منو...
تو نداشتی... نه نداشتی... نه نداشتی... نگو نه...
خودتو کوچیک نکن... فقط برو... فقط برو...
نمیخوام ببینمت از جلوی چشام برو...
آره تو فقط برو که تنها فکرم همینه...
تا ببینم کی پس از تو توی قلبم میشینه...
من که کوه غصه هام ولی یه جور سر میکنم...
تو فقط بخواه که از من دیگه نفرین نکنم...
آره تو فقط برو که تنها فکرم همینه...
تا ببینم کی پس از تو توی قلبم میشینه...

عشق

         

کارد، نانمان را

به دو بخش مساوی تقسیم می کند
از جایی بر لبه لیوان که تو آب خورده ای
دومین جرعه را سر می کشم.
بیا توی کفشهای من!
زمستان که می آید
پالتوی تو مرا گرم می کند.
ما با یک چشم گریه می کنیم
شب که به تنهایی خویش پناه می بریم در خواب
رویاهایم با رویاهایت یکی می شوند

برای دیدن تو




برای دیدن تو نقره ی ماهو چیدم
 تا آسمون هفتم به خاطرت دویدم
برای دیدن تو. آسمونو شکافتم
 ستاره چشیدم تا طعمشو شناختم
 برا دیدین تو خارا رو سجده کردم
 به جای چشم ابرا سوختم و گریه کردم
برای دیدن تو پاییز شدم شکستم
 برف زمستون شدم رو بامتون نشستم
 برای دیدن تو از دریاها گذشتم
 دور ضریح عکست شب تا سپیده گشتم
 برای دیدن تو شدم مث پنجره
 اشاره هات محاله از یاد چشمام بره
 برای دیدین تو سوار موجا شدم
 چون تو رو داشته باشم همیشه تنها شدم
 برای دیدن تو عمری مسافر شدن
 به اجترام اسمت رفتم و شاعر شدم
 برای دیدن تو خط کشیدم رو تقدیر
 نگات مث یه صیاد منو کشید به زنجیر
 برای دیدن تو سنگا رو شیدا کردم
 طلسما رو شکستم راها رو پیدا کردم
برای دیدن تو ، تو جنگلا گم شدم
 بازیچه ی نگاه ساکت مردم شدم
 برای دیدن تو خیلی چیزا شنیدم
 خیلی کارا رو کردم اما تو رو ندیدم
 برای دیدن تو رفتم تو باغ شعرا
 سراغ فال حافظ ، دنبال شعر نیما
 برای دیدن تو چه دردایی کشیدم 
 تبم رسید به خورشید ،‌ تموم شدم ، بریدم
 برای دیدن تو از خواب گل و پروندم
 چه شبها مثل مجنون تو دشت و صحرا موندم
 برای دیدن تو چه قصه ها که داشتم
 سر و رو شونه ی رنج چه روزا که گذاشتم
برای دیدن تو قامت غصه خم شد
 انگار که قحطی اومد هر چی به جز تو کم شد
 برای دیدن تو نیاز نبود بگردم
 تو هر جا با من بودی پس تو رو پیدا کردم
ادامه مطلب ...

عشق تو

    چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داریش